چهار کلمه ای که در مقاله زیر میخواهیم راجب آنها صحبت کنیم جزء لغات مهم تافل محسوب میشوند که همه صفت هستند و تغییرات بزرگی در دنیا ایجاد کردند. بعضی از معانی شبیه به هم هستند، اما اگر می خواهید این کلمات را به نحو درستی استفاده کنید دارای تفاوت های ظریفی در معانیشان هستند که باید آنها را بدانید. احتمال اینکه بخواهید یکی از این کلمه ها را در امتحان تافل استفاده کنید خیلی زیاد است چون معمولا بخش های Independent writing و speaking در مورد تغییرات بزرگ در زمینه های فناوری یا جهانی هستند.
- Innovative
اگر ریشه های لاتین را می دانید،حتما ریشه nov– را در این کلمه می بینید، که به شما نشان می دهد که این کلمه معنی «جدید و نو» را درون خودش دارد. یک چیز innovative جدید و متفاوت که تا به حال دیده نشده است. ایده ها و اختراعات innovative هوشمندانه و جالب هستند ولی همه آنها لزوما دنیا را تغییر نمی دهند.
مثلا:
Picasso’s style was innovative and unique; few artists had ever painted quite like he did.
- Revolutionary
در حالی که یک ایده innovative ممکن است دنیا را تغییر بدهد، یک ایده revolutionary قطعاً دنیا را تغییر می دهد. این معنی کلیدی این کلمه است؛ بعد از یک تغییرِ revolutionary ، دنیا دیگر هیچ وقت به اون حالت قبلی برنمی گردد. همه چیز تغییر می کند و این تغییر دائمی است.
بله، یک revolution معمولا یک واقعه سیاسی است. اگه مردم جنگی را علیه دولت خودشان آغاز کنند و بعد یک دولت جدید تشکیل بدهند، این revolution است (انقلاب). ولی حتی اتفاق های غیر سیاسی هم می توانند revolutionary باشند. تا وقتی از یک تغییر که به اندازه ی کافی بزرگ است و آینده را به کل تغییر می دهد حرف می زنیم، می توانیم از این کلمه استفاده کنیم.
مثلا:
Touchscreens on smartphones were a revolutionary change because they impact every little part of our lives.
- Sweeping
این کلمه به اندازه revolutionary قوی نیست. ولی این هم کلمه دیگری است که به معنی چیز بزرگ و مهم است. اگه یک تغییر، sweeping باشد، به معنی این است که تعداد خیلی خیلی زیادی از مردم را تحت الشعاع قرار می دهد. این کلمه، میزان جدی بودن یک رویداد را توصیف نمی کند، بلکه بزرگی ناحیه ای را که تحت تاثیر آن قرار می گیرد راتوصیف می کند. اگر تغییرات کوچکی وجود داشته باشد که تعدادشان خیلی خیلی زیاد باشد، می توانند آنقدر پرتعداد بشنود که sweeping باشند.
مثلا:
After being elected, the new president made sweeping tax changes.
- Profound
در حالی که sweeping بیشتر به بزرگی ناحیه ای که تحت تاثیر قرار میگیرد برمی گردد، profound عمق یک تغییر را توصیف می کند. وقتی یک کرم ابریشم تغییراتی را تجربه می کند تا به پروانه تبدیل بشود، در واقع تغییراتی sweeping را تجربه نمی کند، به خاطر اینکه این تغییرات فقط برای همان کرم ابریشم اتفاق می افتد. ولی این کرم ابریشم قطعاً تغییراتی profound را از سر می گذراند. چون کرم ابریشم یک چیز است، و پروانه کلا یک چیز دیگر!
مثلا:
The impact of human activity on our environment has been profound.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.